لنگری دریای مرا

دشنه میزند

ساحلم را

دزدیده اند...


(2)

خورشید با من یک سخن گفت

تو همانی که نبودی

بودن را در همان آغاز کن...


(3)

زمان سرفه می کرد

به گمان از تنهایی

شاید هم نا خواسته

دود می کشد..