سه شعر سعید مطوری از آبادان

لنگری دریای مرا
دشنه میزند
ساحلم را
دزدیده اند...
(2)
خورشید با من یک سخن گفت
تو همانی که نبودی
بودن را در همان آغاز کن...
(3)
زمان سرفه می کرد
به گمان از تنهایی
شاید هم نا خواسته
دود می کشد..
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت توسط سردبیر
|
مجله شعر كوتاه جهان مجموعه اي از كوتاه ترين و پرمعناترين شعر شاعراني است كه نه بواسطه نامشان بلكه بواسطه كارشان در اين مجموعه گرد مي آيند.(برای ارتباط با ما و ارسال شعرهایتان با ایمیل وبلاگ در تماس باشید.)